انسان شناسی
انسان شناسی
انسان شناسی مطالعه در مورد انسان و رفتار انسان و جوامع در گذشته و حال است.
مردمشناسی اجتماعی و انسانشناسی فرهنگی هنجارها و ارزشهای جوامع را مطالعه میکنند.
باستان شناسی، که از طریق بررسی شواهد فیزیکی گذشته از فرهنگ های انسانی را مطالعه می کند،
به عنوان شاخه ای از انسان شناسی در ایالات متحده شناخته می شود، در حالی که در اروپا، آن را به
عنوان یک رشته در حق خود و یا گروه بندی شده تحت رشته های مرتبط دیگر، مانند تاریخ.
انسان شناسی را میتوان علمی که رفتار انسان را دربر داردو به طور معمول و با دقت به آناتومی
تقسیم شده است، که بدن و قطعات آن را در نظر می گیرد، تلقی کرد.
انسان شناسی و بسیاری دیگر زمینه های فعلی نتایج فکری روش های مقایسه ای است که در
اوایل قرن نوزدهم توسعه یافت. نظریه پردازان در زمینه های متنوع مانند آناتومی، زبان شناسی، و قومی
با مقایسه ویژگی های موضوعی موضوعی، شروع به این باور کردند که شباهت بین حیوانات،
زبان ها و قوم ها نتیجه فرایندها یا قوانین ناشناخته به آنها است.
برای آنها، انتشار چارلز داروین
درباره منشا گونه ها، ظهور همه چیزهایی بود که آنها شروع به مشکوک نمودن کرده بودند.
داروین خود را از طریق مقایسه مقادیری که در زراعت و حیوانات دیده بود به نتایج خود رسید.
انسان شناسی را “علم ماهیت انسان” تعریف کرد. با طبیعت، او به معنای مفهوم ماده
«نفس الهی» بود؛ به عنوان مثال، او متحد بود. به دنبال رهبر Broca، Waitz اشاره می کند که
انسان شناسی یک زمینه جدید است، که می تواند مواد دیگر از زمینه ها را جمع آوری کند،
اما با استفاده از آناتومی، فیزیولوژی و روانشناسی مقایسه می کند تا انسان را از
“حیوانات نزدیک به او” متمایز کند. او تأکید می کند که داده های مقایسه باید تجربی باشند،
که توسط آزمایشات جمع آوری می شوند. تاریخ تمدن، و همچنین قومی، باید مقایسه شود.