شناخت انسان و تعریف لغوی و معنایی آن
شناخت انسان و تعریف لغوی و معنایی آن
شناخت انسان و تعریف لغوی و معنایی آن
انسان واژه ای عربی است ، مشتق از انس با الف و نون زاید به معنای خو گرفتن و شاید منظور از آن
معنای صفت فاعلی یعنی خو گیرنده باشد. برخی از لغویان مانند صاحب غیاث الغات نیز آن را از
نسیان به معنای فراموشی مشتق دانسته اند.
معنای عربی دیگر آن آدم است که در فارسی با پسوند زاده آدمیزاده گفته میشود .
ترجمه فارسی آن مردم است که البته در استعمال کنونی فارسی غالبا به معنای اسم
جمع بکار میرود.
تعریف اصطلاحی انسان :
جایگاه و مقام انسان از نظر هر مکتب و مرامی به جهان بینی و روانشناسی آن مربوط است.
یعنی هر جهان بینی و نظام عقیدتی دارای نگرش و تعریف خاصی از انسان است بدین جهت
تعاریفی که از انسان میتوان ارائه کرد ، گوناگون خواهد بود و ذکر همه آنها با اهداف این مبحث
سازگاری ندارد.
(( سیبویه )) درباره تعریف انسان مینویسد که :
” تعریف انسان به حیوان ناطق ، از قدیمی ترین تعاریف است.
مقصود حیوانی است که دارای نفس درک کننده باشد. در مقابل ناطق ، حیوان صامت
قرار دارد که دارای نفس درک کننده وشعور نیست و مقصود از نطق همان قوه درک و تحمل است.”
ابن سینا میگوید : ” انسان با وجود جاندار بودنش ، سخنگو نیز هست و زمانی که از معانی سازنده
انسان سخن دارد ، مینویسد : مثال این انسان چنین است که نیازمند به این است که جوهر باشد
و در طول و عرض و عمقی که برای او فرض میکنند ، امتداد ابعاد داشته باشد و با این همه دارای
نفس باشد و نفس او نیز چنین باشد که غذا بخورد ، حس کند و به اراده حرکت کند و پس از همه این ها
چنان باشد که سزاوار دریافت معقولات و فراگرفتن صناعات و یاد دادن آنها باشد و هر زمان که همه این ها
بهم پیوست ، از مجموع آنها ذات واحدی حاصل میشود که عبارت است از : ” ذات انسان ”