رابطه فرهنگ و مسائل اجتماعی در ژاپن
رابطه فرهنگ و مسائل اجتماعی در ژاپن
رابطه فرهنگ و مسائل اجتماعی در ژاپن
چند محور حوزه اجتماعی در مورد ژاپن
وجود دارد که خدمتتان عرض می کنم و می توانیم راجع به آن هابحث را شروع کنیم.
اولین بحثی که در مورد ژاپن وجود دارد و به عنوان استثناء ژاپنی و بی مانندی ژاپنی به آن
اشاره شد این است که در ژاپن به نظر می رسدکه سنت و مدرنیته به عنوان دو فرآیند متضاد
وارد عمل نشدند و توانستند با هم سازش پیدا کنند که البته می توان گفت از این لحاظ اگر ما
فرهنگ ایرانی را در نظر بگیریم بسیار روند متفاوتی را طی کرده است. هرچند قصد نداریم در این جا
همه چیز را با ایران مقایسه کنیم اما از آن جایی که مخاطبانمان ایرانی هستند ،
من فکر می کنم که برای خواننده فارسی زبان ایرانی این مساله مهم باشد. به هر تقدیر
این تناقض در هند یا چین هم به شکلی که در ایران بوده ، به وجود نیامد. بنابراین یکی از
خصوصیات جامعه شناختی ژاپن همین است؛ یعنی جامعه ایکه توانسته است وارد مدرنیته شود و
بدون یک تروماتیسم و ضربه شدید این موقعیت جدید را بپذیرد.
رابطه فرهنگ و مسائل اجتماعی در ژاپن
روستایی بودن ژاپن :
این در حالی است که با توجه به
صحبت های آقای دکتر نقی زاده، ژاپن یک کشور کاملا روستایی بوده و از روستاهایی که کنار
همدیگر قرار داشتند؛ تشکیل شده بود. اما بعد به سمت یک موقعیت جدید بسیار ارگانیزه و شهری
حرکت کرد. معمولا گذار از روستا به شهر با یک آسیب و ضربه بسیار شدید همراه است؛
حتی در اروپا تجربه تبدیل روستانشینی به شهرنشینی با تروماتیسم شدید روبرو بود که همان فقر
قرن نوزدهمی است و انگلستان به عنوان مرکز صنعتی شدن با آن مواجه بود. بسیاری از مباحث
مارکس هم به همین آسیب زایی در سطح سازمان یافتگی مربوط است که صنعتی شدن را با
گونه ای از آسیب یکی می گیرد و به نوعی آن را مشخصه جهان صنعتی می داند. امروز وقتی راجع به
صنعتی شدن در ایران صحبت می شود بیشتر نگاه یا آنچه در ذهن مردم وجود دارد دولت رفاه است؛
یعنی اروپایی که بعد از سال 0591 به وجود آمد. در حالی که صنعتی شدن در اروپا در شهرهایی مثل
پاریس یا لندن برای مردم یک فاجعه بود و فقر غیر قابل تصوری را به همراه داشت.